هوش مصنوعی: این متن یک شعر عاشقانه است که در آن شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند سرو، صنوبر، نرگس، و سنبل، زیبایی معشوق را توصیف می‌کند و خود را بنده و غلام او می‌خواند. شاعر از ناز و غم‌های معشوق سخن می‌گوید و وفاداری خود را ابراز می‌دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند وفاداری و عشق عمیق نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

شمارهٔ ۲۵۱

ای سهی قدّ ترا سرو و صنوبر بنده ای
عالمی حُسن ترا چاکر و چاکر بنده ای

نرگس شوخ ترا جادوی کشمیر غلام
سحر ابروی ترا مانی و آزر بنده ای

ای سر زلف ترا سنبل رعنا خادم
وی رخ خوب ترا لاله احمر بنده ای

بسته در زلف دل خلقی و چشمت بیمار
بهر خسته بکن آزاد سراسر بنده ای

نرگس مست ترا سنبل رعنا خادم
سرو آزاد ترا همچو صنوبر بنده ای

بوسه ای دادی و گفتی که بده جان عزیز
با کس این نرخ نکرده ست مقرّر بنده ای

هست گیسو و رخ و نرگس جادوی ترا
سنبلش خادم و گل چاکر و عبهر بنده ای

خلقی از ناز تو مُردند و ترا خود غم نیست
آری از مردن خر غم نخورد خر بنده ای

گفته بودی که چه بی مهر و وفای است جلال
به وفای تو که اینها نبود در بنده ای
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.