هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از نادیده گرفته شدن احساسات و دردهایش توسط دیگری شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که مخاطبش تجربه‌ای از عشق، رنج‌هایش، و عمق احساسات او ندارد و بنابراین نمی‌تواند درک درستی از حال او داشته باشد. شاعر همچنین به زیبایی‌های نادیده گرفته شده و فداکاری‌های عاشقانه اشاره می‌کند که مخاطب از آن‌ها بی‌خبر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی موجود در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۵۳

جانا! تو سوز و درد دل ما ندیده ای
از ما سؤال کن که تو اینها ندیده ای

بر های های گرم و دم سرد ما مخند
طفلی و گرم و سرد جهان را ندیده ای

از سرّ عشق بی خبری عیب ما مکن
ما غرقه گشته ایم و تو دریا ندیده ای

راهی ست راه عشق و تو آن ره نرفته ای
ملکی ست ملک ما که تو آنجا ندیده ای

ای سست عهدِ سخت دل! از من بپرس حال
تو سخت و سست بیشتر از ما ندیده ای

گیرم که حال با تو بگویم ترا چه غم
تو درد دل شنیده ای، امّا ندیده ای

ای آن که وصف سرو سهی می کنی همه
معلوم شد که آن قد و بالا ندیده ای

معذوری ار ملامت وامق همی کنی
زیرا که حُسن چهره عذرا ندیده ای

گر جان به پای دوست فشانم عجب مدار
تو جان فشانی مردم شیدا ندیده ای

بیداری جلال چه دانی که در فراق
روزی درازی شب یلدا ندیده ای
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.