۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶۶

ای برگ گل سوری! از خار مکن دوری
از خار مکن دوری، ای برگ گل سوری!

آن را که تو منظوری در چشم جهان ناید
در چشم جهان ناید آن را که تو منظوری

ای دوست به دستوری در پای تو می میرم
در پای تو می میرم ای دوست به دستوری

پیداست که مخموری از باده دوشینه
از باده دوشینه پیداست که مخموری

در پرده مستوری مستی نتوان کردن
مستی نتوان کردن در پرده مستوری

شادیم به رنجوری با نرگس بیمارت
با نرگس بیمارت شادیم به رنجوری

خورشید به مزدوری خط داد به رخسارت
خط داد به رخسارت خورشید به مزدوری

سر تا به قدم نوری ای شمع جهان آرا
ای شمع جهان آرا سر تا به قدم نوری

تو مستی و معذوری گر خون دلم ریزی
گر خون دلم ریزی تو مستی و معذوری

آن عارض کافوری از مشک سیه بنما
از مشک سیه بنما آن عارض کافوری

افکند غم دوری در جان جلال آتش
در جان جلال آتش افکند غم دوری
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.