هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حال خراب خود و یارانش می‌گوید و از ساقی می‌خواهد با آوردن باده، حال آنها را بهبود بخشد. او از بی‌وفایی یار و فراموش شدنش شکایت دارد و خود و یارانش را اسیر محنت و اندوه می‌داند. همچنین، اشاره می‌کند که تلاش‌هایشان بی‌نتیجه مانده و فریادشان به جایی نمی‌رسد.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عاشقانه و حزن‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، اشاره به مصرف باده (شراب) دارد که موضوعی بزرگسالانه محسوب می‌شود.

شمارهٔ ۳

ساقی بیا که باز خراب است حال ما
پیش آر باده ای صنم بی‌زوال ما

جامی بده که دست نشاطی بهم زنیم
شد خشک در قفس همه اعضا و بال ما

ما در غم تو روز شب ای بی‌وفا و تو
در خاطرت نمی‌رسد اصلاً خیال ما

ما خانه‌زاد محنت و اندوه و ماتمیم
فارغ نشین که دهر ندارد مثال ما

از چشمه‌سار، قطره آبی نخورده‌ایم
از آب شیشه جلوه نماید نهال ما

قصاب دم مزن که به جایی نمی‌رسد
فریاد نارسای تو و قیل و قال ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.