۲۰۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳

ساقی بیا که باز خراب است حال ما
پیش آر باده ای صنم بی‌زوال ما

جامی بده که دست نشاطی بهم زنیم
شد خشک در قفس همه اعضا و بال ما

ما در غم تو روز شب ای بی‌وفا و تو
در خاطرت نمی‌رسد اصلاً خیال ما

ما خانه‌زاد محنت و اندوه و ماتمیم
فارغ نشین که دهر ندارد مثال ما

از چشمه‌سار، قطره آبی نخورده‌ایم
از آب شیشه جلوه نماید نهال ما

قصاب دم مزن که به جایی نمی‌رسد
فریاد نارسای تو و قیل و قال ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.