۲۲۰ بار خوانده شده
پیچ و تاب زلف مشکینت شده زنجیرها
بند بر پا مانده در زنجیر زلفت شیرها
دردم افزون شد نمیدانم ز عشقت چون کنم
با وجود آنکه کردم در غمت تدبیرها
چون خلاصی کس تواند یافتن از کوی او
نقش پای مور را بر پا نهد زنجیرها
گر نیفتد پرتو حسن تو چون ظاهر شود
دستکار صنعت نقاش بر تصویرها
بخت بد قصاب او را دور میسازد ز تو
گرچه بسیار از محبت دیدهام تأثیرها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
بند بر پا مانده در زنجیر زلفت شیرها
دردم افزون شد نمیدانم ز عشقت چون کنم
با وجود آنکه کردم در غمت تدبیرها
چون خلاصی کس تواند یافتن از کوی او
نقش پای مور را بر پا نهد زنجیرها
گر نیفتد پرتو حسن تو چون ظاهر شود
دستکار صنعت نقاش بر تصویرها
بخت بد قصاب او را دور میسازد ز تو
گرچه بسیار از محبت دیدهام تأثیرها
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.