هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس اسارت و تنگی نفس در قفس زندگی شکایت می‌کند و از نگاه پرآشوب معشوق به عنوان عاملی که باعث بسته شدن راه‌ها می‌شود یاد می‌کند. همچنین، شاعر از جفای معشوق و ناتوانی در رهایی از دام عشق می‌گوید و در نهایت به ناتوانی در رسیدن به معشوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۸

صیاد به من تنگ چنان کرده قفس را
کز تنگی جا بسته به من راه نفس را

این چشم پرآشوب نگاهی که تو داری
مستی است که بندد به قفا دست عسس را

چون بر نکشم آه و فغان از دل صد چاک
از ناله چه سان منع توان کرد جرس را

یا رب نشود کشته به شمشیر جفایت
هر کس که به دل راه دهد غیر تو کس را

از دامنت ای شاخ گل گلشن خوبی
کوته نکند خار جفا دست هوس را

از کوی تو عنقا نتوانست گذشتن
کی قوت پرواز بود بال مگس را

شد عرصه جولانگه تو دیده قصاب
هرگه که برانگیختی از نار فرس را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.