هوش مصنوعی: این متن شعری است که از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از بی‌توجهی معشوق، درد فراق، و ناتوانی در برابر تقدیر شکایت دارد و بیان می‌کند که در عشق، هیچ‌کس هشیار نیست. همچنین، او از ناملایمات زندگی و سنگدلی دیگران گله می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آن‌ها جذاب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷۸

باد رنجور آن تنی کز درد او بیمار نیست
خاک بر چشمی که با یاد رخش بیدار نیست

بی‌نصیب آن دل که زخم از تیر مژگانی نخورد
وای بر مرگی که خود از حسرت دیدار نیست

تا نگردم کشته در کوی تو با چند آرزو
بر نمی‌گردم دگر این‌بار چون هر بار نیست

پا ز فرمان قضا بیرون نهادن مشکل است
هیچ‌کس را ره برون زین حلقه پرگار نیست

نغمه‌سنجان حقیقت مست حیرت خفته‌اند
در بساط عشق گویا هیچ‌کس هشیار نیست

گر گریزان نیستم از سنگ طبع ناکسان
در جهان قصاب ما را شیشه‌ای در بار نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.