۲۱۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۰

روز اول چون حباب از هم‌نشینی‌های موج
خانه ما را بنا کردند در بالای موج

سربلندی چیست راضی شو به پستی چون خزف
تا نیفتی همچو خس دائم به دست و پای موج

قلزم عشق است ود پایان به اندک سرکشی
جامه از زنجیر می برّند بر پهنای موج

تا بود جان در تلاطم دل خطر دارد ز خویش
در محیط عشق جای من بود یا جای موج

هر چه با دل کرد چین ابروی دلدار کرد
کشتی‌ام قصاب طوفانی شد از دریای موج
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.