هوش مصنوعی: این شعر بیانگر نوسانات زندگی و احساسات شاعر است که گاهی در اوج و گاهی در حضیض قرار می‌گیرد. شاعر از بی‌ثباتی روزگار، ناملایمات زندگی و گاهی هم از عشق و مستی سخن می‌گوید. او از وابستگی به ظواهر و تشریفات نیز انتقاد می‌کند و به دنبال حقیقت و وحدت است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'خون به جای شیر' و 'قصاب' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۱۱۳

گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند
چرخ سرگردان نمی‌دانم چه با جانم کند

طعمه مور ضعیف‌ام عاقبت در زیر خاک
گر به روی تخت هم‌دوش سلیمانم کند

گاه بر صدرم نشاند گاه اندازد به خاک
گاه حیرانم گذارد گاه قربانم کند

خرقه و سجاده بر من سدّ راه وحدت است
کو جنونی کز لباس شید عریانم کند

از تغافل‌های چشمت در خمار افتاده‌ام
با نگاهت گو که باز از ناز مستانم کند

کارم از حد رفت کو شوخی که بنماید به من
گوشه چشمی که چون آیینه حیرانم کند

مادر ایام ای قصاب دائم می‌دهد
خون به جای شیر چون خواهد که مهمانم کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.