هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق به معشوق و تأثیر آن بر روح و جان شاعر سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند شمع و پروانه، نور و آتش، حالات عاشقانه و عرفانی خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به رندان و نظربازان دارد و از روشنایی عشق در مکان‌های مختلف مانند مسجد و میخانه سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند میخانه و رندان ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۱۲۰

دلم تا کرد یاد از آن رخ جانانه روشن شد
به نور شمع چون شد آشنا پروانه روشن شد

خیال لعل ساقی آتشی افکنده در جانم
که می چون شعله آهم در این پیمانه روشن شد

حدیث عشق‌بازی بیش از این مخفی نمی‌ماند
به رندان نظرباز آخر این افسانه روشن شد

پدید آمد چو صبح این نور حسن کیست حیرانم
که شه را خانه و درویش را ویرانه روشن شد

ز اوضاع جهان سرگشته چون فانوس می‌گردم
ز مهرت تا چراغ مسجد و می‌خانه روشن شد

نظر قصاب رو بر آستان شاه مردان کن
که از عکسش چراغ محرم و بیگانه روشن شد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.