۱۶۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۳

از ازل در رحم آنگه که حیاتم دادند
یک‌نفس چاشنی عمر ثباتم دادند

بزم آفاق نمودند به من چون شطرنج
آن زمان جای در این عرصه ماتم دادند

صبر و آرام و دل و هوش ز من بگرفتند
وانگه از خط بناگوش براتم دادند

دوری و ظلمت هجران بنمودند اول
بعد از آن ره به سوی آب حیاتم دادند

لقمه‌ام را همه با خون جگر اندودند
ظاهراً توشه هستی به زکاتم دادند

همچو قصاب ز حافظ طلبیدم یاری
تا که همدوشی آن شاخ نباتم دادند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.