۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۲

عشق بی‌دردسر نمی‌باشد
بحر بی‌شوروشر نمی‌باشد

نکند جا به هر دلی غم دوست
هر صدف را گهر نمی‌باشد

عاشقان را به جز شهید شدن
آرزوی دگر نمی‌باشد

چه کنی منعم از پریدن رنگ
بی‌دلان را جگر نمی‌باشد

یا بکش یا خلاص کن ما را
صبر ما این‌قدر نمی‌باشد

چشم ریزش ز هر خسیس مدار
خار و خس را ثمر نمی‌باشد

ای دل از دیدنش ز خویش برو
بهتر از این سفر نمی‌باشد

یار قصاب را بخواهد کشت
خوب‌تر زین خبر نمی‌باشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.