هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به زیبایی‌های معشوق، عشق و فداکاری، و مشکلات راه عشق می‌پردازد. شاعر از عشق و وصال سخن می‌گوید، از دشواری‌های مسیر عشق شکایت دارد، و به امید رهایی و وصال با معشوق است. همچنین، مفاهیمی مانند فداکاری، صبر، و امید نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند فداکاری و دشواری‌های عشق نیاز به درک و تجربه بیشتری دارد.

شمارهٔ ۱۳۶

هرکجا آیینه رخسار او پیدا شود
طوطی تصویر از شوق رخش گویا شود

دادن جان و گرفتن داغ او نقش من است
دیده کج‌بین اگر بگذارد این سودا شود

گفته بودی می‌کنم امشب تو را قربان خویش
این شب وصل است، می‌ترسم دگر فردا شود

مشکل بسیار در پیش ره است ای همرهان
کو غم او تا در این ره حل مشکل‌ها شود

بگذرد گر بر مزار کشتگان ناز خویش
لوح بر خاک شهیدانش ید بیضا شود

می‌توان از الفت دریادلان گشتن بزرگ
قطره باران چو بر دریا رسد دریا شود

سینه را خواهم ز پیش دل گذارم بر کنار
از قفس دیوار چون برداشتی صحرا شود

در گلستان چون نماید آن گل رخسار را
تا به رویش دیده نرگس واکند شهلا شود

گر به رویت بسته شد قصاب این در، باک نیست
سر بنه بر آستان دوست تا در واشود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.