هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند اسارت، عشق، رنج و امید می‌پردازد. شاعر از اسیرانی سخن می‌گوید که همچون گوهر در زنجیرند، تشنگانی که در انتظار رحمت الهی هستند، و عشاقی که در دام مژگان یار گرفتار شده‌اند. همچنین، به تأثیر کلام و افسون‌های زبان‌ها و قدرت عشق در دل‌ها اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر از غفلت یاران و ارزش واقعی آن‌ها سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی سنگین، مناسب برای مخاطبان با درک ادبی بالاتر و سنین نوجوانی به بالا است.

شمارهٔ ۱۴۱

اسیران جای هم از خاک دامن‌گیر هم دارند
چو گوهر جمله در بر حلقه زنجیر هم دارند

نشسته تشنگان ابر رحمت تا کمر در گل
به شکل سبزه گردن بر دم شمشیر هم دارند

نمی‌دانم چه مقصود است فرزندان آدم را
که افسون از زبان‌ها از پس تسخیر هم دارند

خوشا احوال شوق رشته‌های شمع این مجلس
که دائم در زبان‌ها آتش از تأثیر هم دارند

فکنده عشق بر آیینه دل آنچنان پرتو
که پنداری چو مهر و مه شکر در شیر هم دارند

به صید خاطر عشاق مژگان‌های وارونش
نشان‌ها در نظر از ترکش پرتیر هم دارند

نمی‌دانم چرا قصاب یاران ز خود غافل
زر قلبند و چشم کیمیا زاکسیر هم دارند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.