۱۶۶ بار خوانده شده
میکند هر دم به قصدم چرخ تقدیر دگر
میرسد هر لحظه بر دل زین کمان تیر دگر
بر سپاه خاطر من روزگار کینهخواه
میزند هر دم ز بخت تیره شبگیر دگر
میخورم خود زخم هر ساعت ز چین ابرویی
مینشینم هر زمان در زیر شمشیر دگر
احتیاجم میکند هر دم به بدخواهی رجوع
میکند هر دم سپهرم طعمهٔ شیر دگر
مینماید هر زمانم نقس راه ظلمتی
میرود پایم فرو هر لحظه در قیر دگر
میشوم هر دم نشان تیر طعن ناکسی
میکند هر دم به قتلم دهر تدبیر دگر
چون ز خود بیرون روم قصاب کز هر تار نفس
هست در پای دلم هر لحظه زنجیر دگر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
میرسد هر لحظه بر دل زین کمان تیر دگر
بر سپاه خاطر من روزگار کینهخواه
میزند هر دم ز بخت تیره شبگیر دگر
میخورم خود زخم هر ساعت ز چین ابرویی
مینشینم هر زمان در زیر شمشیر دگر
احتیاجم میکند هر دم به بدخواهی رجوع
میکند هر دم سپهرم طعمهٔ شیر دگر
مینماید هر زمانم نقس راه ظلمتی
میرود پایم فرو هر لحظه در قیر دگر
میشوم هر دم نشان تیر طعن ناکسی
میکند هر دم به قتلم دهر تدبیر دگر
چون ز خود بیرون روم قصاب کز هر تار نفس
هست در پای دلم هر لحظه زنجیر دگر
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.