هوش مصنوعی:
این شعر از درد و رنج شاعر در برابر تقدیر و روزگار ناسازگار سخن میگوید. شاعر احساس میکند که هر لحظه با تیرهای بخت و اقبال روبرو میشود و در چرخهای از رنج و ظلمت گرفتار شده است. او از کینهتوزی روزگار، زخمهای عاطفی و احساس بیپناهی میگوید و گویی در دامی از تاریکی و درد اسیر است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی و فلسفی درباره رنج و تقدیر است که ممکن است برای مخاطبان کمسال سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند «زیر شمشیر نشستن» یا «قتل توسط دهر» ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۵۶
میکند هر دم به قصدم چرخ تقدیر دگر
میرسد هر لحظه بر دل زین کمان تیر دگر
بر سپاه خاطر من روزگار کینهخواه
میزند هر دم ز بخت تیره شبگیر دگر
میخورم خود زخم هر ساعت ز چین ابرویی
مینشینم هر زمان در زیر شمشیر دگر
احتیاجم میکند هر دم به بدخواهی رجوع
میکند هر دم سپهرم طعمهٔ شیر دگر
مینماید هر زمانم نقس راه ظلمتی
میرود پایم فرو هر لحظه در قیر دگر
میشوم هر دم نشان تیر طعن ناکسی
میکند هر دم به قتلم دهر تدبیر دگر
چون ز خود بیرون روم قصاب کز هر تار نفس
هست در پای دلم هر لحظه زنجیر دگر
میرسد هر لحظه بر دل زین کمان تیر دگر
بر سپاه خاطر من روزگار کینهخواه
میزند هر دم ز بخت تیره شبگیر دگر
میخورم خود زخم هر ساعت ز چین ابرویی
مینشینم هر زمان در زیر شمشیر دگر
احتیاجم میکند هر دم به بدخواهی رجوع
میکند هر دم سپهرم طعمهٔ شیر دگر
مینماید هر زمانم نقس راه ظلمتی
میرود پایم فرو هر لحظه در قیر دگر
میشوم هر دم نشان تیر طعن ناکسی
میکند هر دم به قتلم دهر تدبیر دگر
چون ز خود بیرون روم قصاب کز هر تار نفس
هست در پای دلم هر لحظه زنجیر دگر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.