هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و ناتوانی در برابر تقدیر، احساس تنهایی و بیقراری، و ناامیدی از بهبود شرایط سخن میگوید. شاعر از بیتفاوتی دیگران، زخمهای عاطفی، و بیتأثیری دعاها شکایت دارد و در نهایت به پذیرش اشتباهات و نقصهای خود میرسد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی، همراه با بیان احساسات پیچیده و ناامیدی، درک این شعر را برای مخاطبان جوانتر دشوار میسازد. همچنین، برخی مضامین مانند پذیرش تقدیر و شکست عاطفی نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۱۷۵
آنچه ناید هرگزم از دست تدبیر است و بس
گردنم در حلقه فرمان تقدیر است و بس
بس ندارد الفتی با یکدگر آب و گلم
روز و شب ویرانهام در فکر تعمیر است و بس
آنکه هرگز در میان حلقه همصحبتان
کفش در پایم نسازد تنگ زنجیر است و بس
بس هدف گشتم ز هر جانب خدنگ غمزه را
قوت پرواز بالم از سر تیر است و بس
آنچه در خلوتسرای دوست هرشب تا سحر
رویگردان از دعایم گشته تأثیر است و بس
میرود از سر غرور جهل چون مو شد سفید
زهر را در عالم حکمت دوا شیر است و بس
برنمیآید ز من قصاب کاری در جهان
آنچه میآید ز من هر لحظه تقصیر است و بس
گردنم در حلقه فرمان تقدیر است و بس
بس ندارد الفتی با یکدگر آب و گلم
روز و شب ویرانهام در فکر تعمیر است و بس
آنکه هرگز در میان حلقه همصحبتان
کفش در پایم نسازد تنگ زنجیر است و بس
بس هدف گشتم ز هر جانب خدنگ غمزه را
قوت پرواز بالم از سر تیر است و بس
آنچه در خلوتسرای دوست هرشب تا سحر
رویگردان از دعایم گشته تأثیر است و بس
میرود از سر غرور جهل چون مو شد سفید
زهر را در عالم حکمت دوا شیر است و بس
برنمیآید ز من قصاب کاری در جهان
آنچه میآید ز من هر لحظه تقصیر است و بس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.