هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند عدالت الهی، صبر در برابر سختیها، عشق و رنجهای ناشی از آن، و تأثیر رفتارهای نادرست بر زندگی انسان میپردازد. شاعر از بیگناهی خود در برابر قصاص (مجازات) سخن میگوید و از عشق و دیدار معشوق نیز یاد میکند. همچنین، تأکید بر راستروی و پرهیز از کجروی به عنوان راهی برای ایمنی از مشکلات مطرح شده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و قصاص نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارند.
شمارهٔ ۱۹۰
میکند بیگنهام هر نفس آن یار قصاص
شکر لله که دلم دید ز دیدار قصاص
خسته را نیست توانایی آزار کسی
میکند چشم توام تا شده بیمار قصاص
خوار اگر جور و جفا نیست، عجب حیرانم
که چرا میکندم آن گل بیخار قصاص
راسترو باش که از روز بد ایمن باشی
کجرویها است که میبیند از آن مار قصاص
دل پرکینه ز سوهان بدیها است برنج
نیست دور ار کشد آیینه ز زنگار قصاص
ایمن از سنگ حوادث بود افتاده به راه
میکشد، ماند هر آن میوه که در بار قصاص
شکوه از گردش ایام چه داری قصاب
میکشد در همه جا طالب دیدار قصاص
شکر لله که دلم دید ز دیدار قصاص
خسته را نیست توانایی آزار کسی
میکند چشم توام تا شده بیمار قصاص
خوار اگر جور و جفا نیست، عجب حیرانم
که چرا میکندم آن گل بیخار قصاص
راسترو باش که از روز بد ایمن باشی
کجرویها است که میبیند از آن مار قصاص
دل پرکینه ز سوهان بدیها است برنج
نیست دور ار کشد آیینه ز زنگار قصاص
ایمن از سنگ حوادث بود افتاده به راه
میکشد، ماند هر آن میوه که در بار قصاص
شکوه از گردش ایام چه داری قصاب
میکشد در همه جا طالب دیدار قصاص
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.