هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و اشتیاق به معشوق است. شاعر خود را خاکسار و غبار راه معشوق می‌داند و از داغ عشق و فراق می‌نالد. او از بی‌ثمری زندگی بدون معشوق سخن می‌گوید و خیال زلف معشوق را تار وجود خود می‌داند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و بی‌ثمری زندگی نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۹۱

منم فتاده به راه تو خاکسار مشخّص
به روی آینه گیتی‌ام غبار مشخّص

به هرکجا که روم ز آه و اشک بادم و باران
به دور سبزه خط توام غبار مشخّص

ز پای تا به سرم نیست عضو بی گل داغت
از این چمن منم امروز لاله‌زار مشخّص

نه حاصلی نه نمودی نه سایه‌ای و نه سودی
به گرد این چمنم کرده‌ای حصار مشخّص

فراق روی توام کرده است پرده قانون
خیال زلف توام ساخته است تار مشخّص

شده است تا تن قصاب پایمال حوادث
به چشم خلق بود خاک رهگذار مشخّص
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.