هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی عمیق خود به معشوق سخن می‌گوید. او در جست‌وجوی نشانه‌های یار است و از هر چیزی، حتی طبیعت، سراغ او را می‌گیرد. عشق او چنان فراگیر است که در همه چیز ردپای معشوق را می‌بیند و زبانش جز سخن گفتن از یار، سخنی دیگر ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های ادبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند زخم دل و غم ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۱۰

رویت از آیینه ای دلدار می‌گیرم سراغ
یار را در خانه اغیار می‌گیرم سراغ

خال را می‌جویم از دنباله ابروی دوست
نیست عیبم مهره را از مار می‌گیرم سراغ

شرح غم می‌پرسم از کاکل، ز زلف آشفتگی
شغل خویش از محرمان یار می‌گیرم سراغ

زخم دل را بخیه گیرا نیست تا بر خون نشست
تاری از آن موی عنبربار می‌گیرم سراغ

در میان عشق‌بازان من شدم باریک‌بین
بس‌که از آن طره طرار می گیرم سراغ

پیش پای یار برمی‌خیزم از جا چون غبار
بوی دلبر زان سبک رفتار می‌گیرم سراغ

هم ز گل می‌پرسم احوال تو هم از عندلیب
کم تو را می‌بینم و بسیار می‌گیرم سراغ

در زبانم نیست حرفی غیر حرف یار من
بس‌که قصاب از در و دیوار می‌گیرم سراغ
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.