هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از دوری معشوق است. او اضطراب، بی‌تابی و اشک‌ریزی خود را توصیف می‌کند و اشاره می‌کند که بدون معشوق، زندگی برایش معنایی ندارد. شاعر از عذاب هجران، بی‌خوابی و فراق می‌نالد و هر آنچه را که تجربه می‌کند، با غم دوری معشوق پیوند می‌زند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده‌ای مانند اضطراب، فراق و اندوه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۲۷

بیا که بی تو دمی نیست که اضطراب ندارم
ز دوری تو دگر نیم‌روزه تاب ندارم

دگر به مملکت تن ز سیل اشک دمادم
عمارتی که تواند شدن خراب ندارم

در این محیط که هجران بود کشاکش موجش
به خود گمان نفسی بیش چون حباب ندارم

به یاد روی تو ای مهر من دو دیده حسرت
کدام صبح که بر راه آفتاب ندارم

نشاط زندگی من بیا بیا که ز عمرم
هر آنچه می‌گذرد بی تو در حساب ندارم

کدام روز ز دست فراق و آتش دوری
دلی ز داغ برشته‌تر از کباب ندارم

ز شعرخوانی عاشق به راه خویش به خاطر
چو خط لعل تو یک بیت انتخاب ندارم

اگر ز من کسی احوال داغ هجر تو پرسید
ز بس‌که سوخته‌ام طاقت جواب ندارم

کدام گوشه که از زخم دل به خون ننشینم
کدام وقت که از دوریت عذاب ندارم

شبم به فکر که شاید تو را به خواب ببینم
زهی تصور باطل که بی تو خواب ندارم

به کوی یار تو قصاب نیست هیچ زمینی
که من ز دیده در آنجا گلی در آب ندارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.