۱۷۴ بار خوانده شده
من آن نخلم که چون در موسم حاصل ثمر ریزم
ز هر جانب به مژگان بر زمین آب گهر ریزم
به طوفان میدهم در یک نفس بنیاد عالم را
ز عشقت وای اگر سیلاب اشگ از چشم تر ریزم
رسید آن تیر مژگان آنقدر ای ضعف مهلت ده
که من از جوی رگ آبی به پای نیشتر ریزم
نه پا دارم که بتوانم به گرد قامتش گردم
نه دستی کز فراق آن صنم خاکی به سر ریزم
من آن مرغ مصیبتدیده خاطر پریشانم
که گر از آشیان پرواز گیرم بال و پر ریزم
در این مهمانسرا آن میزبانم کز سیه بختی
شود چون زهر اگر در کاسه مهمان شکر ریزم
فلک کور است و من آهی غبارآلود میخواهم
که گرد توتیا در دیده این بیبصر ریزم
ز خود هر قسم طرحی ریختم قصاب شد باطل
همان بهتر که من این طرح در خاک دگر ریزم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
ز هر جانب به مژگان بر زمین آب گهر ریزم
به طوفان میدهم در یک نفس بنیاد عالم را
ز عشقت وای اگر سیلاب اشگ از چشم تر ریزم
رسید آن تیر مژگان آنقدر ای ضعف مهلت ده
که من از جوی رگ آبی به پای نیشتر ریزم
نه پا دارم که بتوانم به گرد قامتش گردم
نه دستی کز فراق آن صنم خاکی به سر ریزم
من آن مرغ مصیبتدیده خاطر پریشانم
که گر از آشیان پرواز گیرم بال و پر ریزم
در این مهمانسرا آن میزبانم کز سیه بختی
شود چون زهر اگر در کاسه مهمان شکر ریزم
فلک کور است و من آهی غبارآلود میخواهم
که گرد توتیا در دیده این بیبصر ریزم
ز خود هر قسم طرحی ریختم قصاب شد باطل
همان بهتر که من این طرح در خاک دگر ریزم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.