هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر است که حاضر است همه چیز، حتی جان خود را در راه معشوق فدا کند. شاعر از درد و رنج عشق میگوید و اینکه چگونه این عشق تمام وجودش را فرا گرفته است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و درد و رنج است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای گروههای سنی پایین نامناسب باشد.
شمارهٔ ۲۳۲
به عشق تو گر سر نبازم چه سازم
به داغ غمت گر نسازم چه سازم
دل و دین و هستی شده سد راهم
گر این هر سه یکسر نبازم چه سازم
برآورده تیغی که خونم بریزد
بر آن دست و خنجر ننازم چه سازم
به من بسته ره خصم بیرحم اگر جان
در این کهنه ششدر نبازم چه سازم
چو درمان قصاب درد تو باشد
به درد تو یکسر نسازم چه سازم
به داغ غمت گر نسازم چه سازم
دل و دین و هستی شده سد راهم
گر این هر سه یکسر نبازم چه سازم
برآورده تیغی که خونم بریزد
بر آن دست و خنجر ننازم چه سازم
به من بسته ره خصم بیرحم اگر جان
در این کهنه ششدر نبازم چه سازم
چو درمان قصاب درد تو باشد
به درد تو یکسر نسازم چه سازم
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.