هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام و درد هجران سخن میگوید. شاعر از رنجهای عشق و بیوفایی معشوق گلایه میکند و به تأثیرات ویرانگر آن بر روح و روان اشاره دارد. تصاویری مانند جدایی رخسار از آفتاب، فرو ریختن هستی مانند حباب، و تکهتکه شدن دل مانند کباب، عمق درد شاعر را نشان میدهد. در پایان، شاعر هشدار میدهد که ویران کردن دل دیگران عواقبی دارد و در روز حشر پاسخگو خواهند بود.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه، درد هجران و مضامین عاطفی سنگین است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'دل خونچکان' و 'تکهتکه شدن مانند کباب' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۲۳۴
میان خوبرویان تا نمودند انتخاب از هم
جدا کردند رخسار تو را با آفتاب از هم
ز بس کاهید ما را درد او زین هجر، از آهی
فرو ریزد بنای هستی ما چون حباب از هم
مگر اندر بغل دارند جزو بیوفایی را
که آموزند دائم گلرخان درس کتاب از هم
دل صدپاره آتشنهاد خونچکانم را
به بزم عیش میگیرند خوبان چون کباب از هم
یکی از زلف پیچ و دیگری تاب از کمر دارد
نمیباشد پریشانخاطران را پیچ و تاب از هم
دل آباد اگر خواهی مکن ویران دل کس را
که میباشند اکثر خانه دلها خراب از هم
نمیآیند بیرون روز حشر از عهده دلها
اگر جوییم ما قصاب با خوبان حساب از هم
جدا کردند رخسار تو را با آفتاب از هم
ز بس کاهید ما را درد او زین هجر، از آهی
فرو ریزد بنای هستی ما چون حباب از هم
مگر اندر بغل دارند جزو بیوفایی را
که آموزند دائم گلرخان درس کتاب از هم
دل صدپاره آتشنهاد خونچکانم را
به بزم عیش میگیرند خوبان چون کباب از هم
یکی از زلف پیچ و دیگری تاب از کمر دارد
نمیباشد پریشانخاطران را پیچ و تاب از هم
دل آباد اگر خواهی مکن ویران دل کس را
که میباشند اکثر خانه دلها خراب از هم
نمیآیند بیرون روز حشر از عهده دلها
اگر جوییم ما قصاب با خوبان حساب از هم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.