هوش مصنوعی: این شعر بیانگر تجربه عاشقانه‌ای است که با درد و رنج همراه شده است. شاعر از عشق و دوستی سخن می‌گوید که به بلا و داغ هجران منجر شده است. او از بیگانگی با مردم و سپس آشنا شدن با آنان می‌گوید و خود را همچون دانه‌ای در آسیای زندگی توصیف می‌کند. در نهایت، شاعر به عیش و کامرانی اشاره می‌کند، اما این کامروایی نیز با درد و رنج همراه است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، اشاره به درد و رنج عشق و زندگی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۳۵

در عشق عاقبت به بلا مبتلا شدیم
تا پایبند آن سر زلف دوتا شدیم

تا آمدیم بر سر سودای دوستی
دادیم نقد دل به تو و مبتلا شدیم

بیگانگی ز مردم عالم ضرر نداشت
از خود برآمدیم و به خلق آشنا شدیم

گیریم تا ز سفره افلاک توشه‌ای
چون دانه خرد در دل این آسیا شدیم

دادیم صبر و هوش و گرفتیم داغ هجر
تا همنشین به آن صنم بی‌وفا شدیم

از ما کنند خلق تماشای عالمی
در عشق همچو آینه گیتی‌نما شدیم

بردیم ره به عیش و گرفتیم کام دل
قصاب چون‌که ما و تو بی‌مدعا شدیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.