هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناتوانی خود در بیان احساسات و عشقش سخن می‌گوید. او از نداشتن خانه، آشیانه و حتی داستان یا ترانه‌ای برای توصیف حال خود شکایت می‌کند و به رقیب و محرومیت‌های خود اشاره می‌کند. شعر پر از استعاره‌ها و تصاویر شاعرانه است که نشان‌دهنده‌ی عمق احساسات و دردهای عاطفی شاعر است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رقیب و محرومیت ممکن است برای سنین پایین نامفهوم یا سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۳۶

چگونه پیش تو آیم فسانه‌ای که ندارم
چطور دور تو گردم بهانه‌ای که ندارم

همیشه خاطر من جمع از فشار حوادث
چرا ز سیل گریزم ز خانه‌ای که ندارم

هنوز بیضه من بود خون که سوخته شد پر
چرا به باد دهم آشیانه‌ای که ندارم

رقیب محرم و محروم بنده پیش دو زلفت
چه دم ز عشق زنم قدر شانه‌ای که ندارم

به بزم محرم و بیگانه غیر عشق چه گویم
به جز حکایت هجران ترانه‌ای که ندارم

چو قصد خال تو کردم به دام دانه فتادم
کجا روم به جز آن دام دانه‌ای که ندارم

کجا روم من و قصاب حاجت از که بخواهم
به غیر خاک درش آستانه‌ای که ندارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.