هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و احساسات خود میگوید که مانند بوی عود در همه جا پخش میشود. او خود را به گل و غنچه تشبیه میکند و از تنهایی و بیکسی سخن میگوید. همچنین، از عشق بیپروا و بیپروایی در برابر معشوق صحبت میکند و در نهایت، از ناامیدی از ریاکاری برخی افراد و پناه بردن به میخانه میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند میخانه و انتقاد از ریاکاری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۳۷
زآتش عشق تو در هرجا که مأوا میکنم
همچو بوی عود خود را زود رسوا میکنم
کمفضایی بین که مثل غنچه در گلزار دهر
همچو گل میپاشم از هم گر دلی وا میکنم
بیکسم چندانکه جسم خویش میکاهم چو نی
همدمی تا از برای خویش پیدا میکنم
سربهزیرم از حیای او نه از وهم رقیب
کافر عشقم اگر از شاه پروا میکنم
میدهم دل تا بگیرم زلف در بازار حسن
مصحفی آورده با زنّار سودا میکنم
گرچه هستم از تهیدستان ولی همچون حباب
خویش را از یک نفس واصل به دریا میکنم
چون ز شیخان ریایی مطلبی حاصل نشد
بعد از این قصاب در میخانه مأوا میکنم
همچو بوی عود خود را زود رسوا میکنم
کمفضایی بین که مثل غنچه در گلزار دهر
همچو گل میپاشم از هم گر دلی وا میکنم
بیکسم چندانکه جسم خویش میکاهم چو نی
همدمی تا از برای خویش پیدا میکنم
سربهزیرم از حیای او نه از وهم رقیب
کافر عشقم اگر از شاه پروا میکنم
میدهم دل تا بگیرم زلف در بازار حسن
مصحفی آورده با زنّار سودا میکنم
گرچه هستم از تهیدستان ولی همچون حباب
خویش را از یک نفس واصل به دریا میکنم
چون ز شیخان ریایی مطلبی حاصل نشد
بعد از این قصاب در میخانه مأوا میکنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.