هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر اشتیاق شدید دل شاعر به معشوق و وصال با اوست. در ابیات مختلف، شاعر از فراق، عشق، و میل به دیدار یار سخن می‌گوید و از نمادهایی مانند زلف یار، سبحه، زنار، و باده برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند باده و مفاهیم عرفانی نیاز به درک ادبی و تجربه بیشتری دارد.

شمارهٔ ۲۴۱

بر میان تاری ز زلف یار می‌خواهد دلم
سبحه را افکنده و زنّار می‌خواهد دلم

تا نشانی هست از غم‌خانه زندان دوست
کافرم گر جانب گلزار می‌خواهد دلم

تا نشینی در میان چون نقطه بر گرد سرت
یک قدم رفتار چون پرگار می‌خواهد دلم

روشن آن مجلس که از حسن تو باشد تا به صبح
چون کواکب دیده بیدار می‌خواهد دلم

نه فلک را باده شوقت به چرخ آورده است
هم از این می باده سرشار می‌خواهد دلم

در فراقت جان من عمری است تاب آورده‌ایم
یک نفس در طاقت دیدار می‌خواهد دلم

آن‌قدر قصاب می‌دانم که از کون و مکان
عشق را می‌خواهد و بسیار می‌خواهد دلم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.