هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، احساسات شاعر را درباره عشق، رنج و حرمان بیان می‌کند. شاعر از درد عشق، نگاه معشوق و اشک‌هایش می‌گوید و با تصاویر شعری مانند آتش، دود و دریا، عمق احساسات خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'دریای خون' و 'آتش' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۴۵

درون آشیان از بیضه تا من سر برآوردم
ز تیر غمزه و بیداد خوبان پر برآوردم

لبش را با تبسم آشنا کردم به مهر آخر
به قلاب محبت ماهی از کوثر برآوردم

ز خال عنبرش بویی گمان می‌داشتم در دل
زدم آتش به خود تا دود از مجمر برآوردم

دل سوزان ز چشمم لخت‌لخت افتاد بر دامان
به جای اشگ از این دریای خون آذر برآوردم

شکستم بستم از بیم نگاهش آرزو در دل
کشم چون آه گویی از جگر خنجر برآوردم

نهال باغ حرمانم گلم داغ است و بارم غم
ندیدم فصل شادی از زمین تا سربرآوردم

مرا شد دیدگان لبریز ز اشک گاه‌گاه دل
دو دریا آب از این یک قطرهٔ گوهر برآوردم

ندارم شکوه قصاب از کسی در سوختن هرگز
چنارآسا ز جسم خویشتن آذر برآوردم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.