هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از احساسات عمیق و آشفته خود سخن میگوید، از عشق نافرجام، ناامیدی و رنجهای روحی که به جنون و ویرانی منجر شده است. او از تلاشهای بیثمر و ناکامیهایش در زندگی میگوید و احساس میکند که هستیاش به باد رفته است. این اشعار پر از تصاویر تلخ و دردناک مانند 'دریای خون' و 'آتش شوق' است که نشاندهنده عمق رنج اوست.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'دریای خون' و 'آتش شوق' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با احساسات پیچیده و نمادهای بهکاررفته در شعر ارتباط برقرار کنند.
شمارهٔ ۲۴۸
کارم ز عقل راست نشد بر جنون زدم
سنگی به شیشه فلک واژگون زدم
رنگین نشد ز گریه مردانه چهرهام
پیمانه را ز میکده دل به خون زدم
بنیاد هستیام ز نگاهی به باد رفت
تا چون حباب خیمه به دریای خون زدم
برخواستم ز آتش شوق تو چون سپند
گرم آنچنان که نعره ندانم که چون زدم
قصاب برنخاست صدا از یک آشنا
چندان که حلقه بر در دنیا دون زدم
سنگی به شیشه فلک واژگون زدم
رنگین نشد ز گریه مردانه چهرهام
پیمانه را ز میکده دل به خون زدم
بنیاد هستیام ز نگاهی به باد رفت
تا چون حباب خیمه به دریای خون زدم
برخواستم ز آتش شوق تو چون سپند
گرم آنچنان که نعره ندانم که چون زدم
قصاب برنخاست صدا از یک آشنا
چندان که حلقه بر در دنیا دون زدم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.