۲۲۰ بار خوانده شده
با صبر ساختم به وفا میبرم پناه
مردم ز درد او به دوا میبرم پناه
شاید که خضر ره بنماید به من رهی
گم گشتهام به راهنما میبرم پناه
شد چار موجه کشتیم از دست سعی تو
ای ناخدا برو به خدا میبرم پناه
عاقل نیم که صبر به فریاد من رسد
دیوانهام به دار شفا میبرم پناه
غیر از رضا به تیر قضا هیچ چاره نیست
گشتم رضا به تیر قضا میبرم پناه
یابم مگر شگفتیای از دم مسیح
چون غنچه درهمم به صبا میبرم پناه
دارم چو کاه پشت به دیوار کوی دوست
از ضعف تن به کاهربا میبرم پناه
قصاب از جفای سپهر آمدم به تنگ
بر درگه امام رضا میبرم پناه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
مردم ز درد او به دوا میبرم پناه
شاید که خضر ره بنماید به من رهی
گم گشتهام به راهنما میبرم پناه
شد چار موجه کشتیم از دست سعی تو
ای ناخدا برو به خدا میبرم پناه
عاقل نیم که صبر به فریاد من رسد
دیوانهام به دار شفا میبرم پناه
غیر از رضا به تیر قضا هیچ چاره نیست
گشتم رضا به تیر قضا میبرم پناه
یابم مگر شگفتیای از دم مسیح
چون غنچه درهمم به صبا میبرم پناه
دارم چو کاه پشت به دیوار کوی دوست
از ضعف تن به کاهربا میبرم پناه
قصاب از جفای سپهر آمدم به تنگ
بر درگه امام رضا میبرم پناه
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.