هوش مصنوعی: شاعر در این متن از فراق و دوری یار خود شکایت می‌کند و بیان می‌دارد که از آتش دل و غم هجران به ستوه آمده است. او از یار خود می‌خواهد که روی بنماید و از درد هجران می‌نالد. همچنین، شاعر به بی‌وفایی یار اشاره کرده و از گفتارهای بی‌اساس او ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 15+ متن حاوی مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 15 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'آتش دل' و 'دل خون‌بار' ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۲۹۷

یاد ما هرگز نکردی یار هی
رفت کار از دست و دست از کار هی

چند سوزم ز آتش دل روز و شب
بیش از این طاقت ندارم یار هی

از غمت ای ترک آتش‌خو مرا
دیده گریان است و دل خون‌بار هی

چند نالم همچو بلبل در فراق
روی بنمای ای گل بی‌خار هی

شرح هجران چون بیان سازم که نیست
در زبانم قوّت گفتار هی

هرچه گفتی محض باطل بوده است
شرم کن قصاب از این گفتار هی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.