هوش مصنوعی: شاعر در این متن از بی‌مهری و بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و از او می‌خواهد که اگر دیگر علاقه‌ای به او ندارد، صادقانه بیان کند. او از نادیده گرفته شدن وفاداری‌اش می‌نالد و از این که معشوق به دیگران توجه می‌کند، گلایه می‌کند. شاعر همچنین از رفتار سرد و دوری‌جویانه معشوق ابراز ناراحتی می‌کند و در پایان اشاره می‌کند که اگر معشوق دوباره به او روی آورد، این شکایت‌ها را به او خواهد گفت.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و بیان احساسات پیچیده مانند رنجش، شکایت و وفاداری است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۹۸

جان من گر شدی از صحبت من سیر بگوی
گر شدی از من ماتم‌زده دلگیر بگوی

تو شکار افکن و من صید تو بی‌مهری چیست
گر نداری سرِ صیادی نخجیر بگوی

هرچه گفتم به تو از روی وفا نشنیدی
گر ندارد سخنم پیش تو تأثیر بگوی

این‌همه دوستی و مهر به اغیار چرا
گر مرا هست جوی پیش تو تقصیر بگوی

روز و شب از من محنت‌زده رو گردانی
که برآورده تو را باز به تسخیر بگوی

باز اگر دست بیابی به وصالش قصاب
این سخن‌ها که تو را هست به تفسیر بگوی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.