هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از معشوقی سخت‌دل و بی‌رحم یاد می‌کند که با رفتارش باعث آزار و اندوه شده است. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های مختلف مانند «تیغ کینه»، «قصاب جان»، و «گریه در گلو» عمق درد و عشق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند «تیغ کینه» و «قصاب جان» ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

شمارهٔ ۳۰۰

هرگز به کام دل ننشستیم رو‌به‌روی
یک لحظه با وصال تو ای ترک تند خوی

خضر آن‌قدر که داشت غم آب زندگی
داریم ما به شربت تیغ تو آرزوی

بر چشم من خرام و زمانی قرار گیر
تا سروت آبخور شود از این کنار جوی

چون طفل کند فهم ز تکرار درس عشق
دائم فتاده پیش توام گریه در گلوی

با تیغ کینه چون رسد آن شوخ از غضب
قصاب جان فدا کن و از وی متاب روی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.