هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌توجهی معشوق شکایت می‌کند و بیان می‌کند که چرا معشوق با وجود تمام التماس‌های او، حاضر به آرام کردن دلش نیست. شاعر از این که معشوق او را درک نمی‌کند و به او توجهی ندارد، ناراحت است و این احساس نادیده گرفته شدن را با تصاویر مختلف مانند شکار نشدن توسط چرغ، درمان نشدن درد، و خار بودن به جای گل، بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر به‌کار رفته مانند شکار و قصاب ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۰۲

ای تندخو ز چیست که یارم نمی‌شوی
یک لحظه راحت دل زارم نمی‌شوی

هرگز ز دیده مست و خرابم نمی‌کنی
پیمانه‌وار رفع خمارم نمی‌شوی

یا رب چه وحشی‌ای تو که در صیدگاه عشق
گر چرغ می‌شوم تو شکارم نمی‌شوی

درمان دردمند و دوایم نمی‌دهی
شمعی و زینت شب تارم نمی‌شوی

گویی که پیش غیر بگرد سرم مگرد
تنها که هیچ جای دچارم نمی‌شوی

قصاب را بگوی که آن شوخ در چمن
می‌گفت آن گلم که تو خارم نمی‌شوی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.