هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد عشق و فراق می‌نالد و حالات روحی خود را با تصاویر شاعرانه مانند ناله تار، شب تاریک، و لاله‌های روییده از اشک توصیف می‌کند. او ایمان خود را در گرو زلف معشوق می‌داند و از غم و اندوهی که همواره همراه اوست سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند از دست دادن ایمان و غم شدید نیاز به بلوغ عاطفی و فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰۳

نفس در سینه‌ام چون ناله تار است پنداری
بساط عشرتم گرم از دل زار است پنداری

برافکن پرده از رخسار و بنما ماه تابان را
که بی روی تو روزم چون شب تار است پنداری

گرفتم چون سر زلف تو از کف رفت ایمانم
به دستم هر سر موی تو زنّار است پنداری

به تعلیم فلاطون خاطرم راضی نمی‌گردد
دلم در کج‌‌مزاجی طفل بیمار است پنداری

به هر جا می‌روم دست از دل من برنمی‌دارد
در این محنت نصیبی‌ها غمم یار است پنداری

به جای سبزه ز آب دیده ما لاله می‌روید
مدار کشت ما با چشم خون‌بار است پنداری

برو قصاب زین دردی که ما داریم تا محشر
تو را آه و مرا این ناله در کار است پنداری
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.