هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با زبانی پراحساس و تصاویر شاعرانه، به ستایش معشوق و آرزوی وصال با او می‌پردازد. شاعر از معشوق به عنوان نور هدایت‌گر، درمانگر دردها، و راهنمای گم‌گشتگان یاد می‌کند و با بیانی لطیف، احساسات خود را بیان می‌دارد.
رده سنی: 15+ این شعر به دلیل استفاده از مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، و همچنین به کارگیری صنایع ادبی پیچیده، برای درک و لذت بردن، به سطحی از بلوغ فکری و ادبی نیاز دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد در افراد شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۳۰۶

بازآ که ز دل زنگ‌زدا بلکه تو باشی
روشنگر آیینه ما بلکه تو باشی

حاجت‌طلبان را ز کرم آن خم ابروی
بنمای که محراب دعا بلکه تو باشی

هر سوی که کردی نظرت جانب یار است
ای دیده من قبله‌نما بلکه تو باشی

از سایه مژگان خود ای شوخ در این دشت
رم می‌کنی آهوی ختا بلکه تو باشی

عاجز ز علاج دل ما گشته فلاطون
ای لعل لب یار دوا بلکه تو باشی

در بادیه بی‌خبری گمشدگانیم
این قافله را راهنما بلکه تو باشی

لایق نبود شکوه ز دلدار نمودن
قصاب سزاوار جفا بلکه تو باشی
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.