۲۱۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲ - فی رثاء ابی محمد المجتبی علیه السلام

هرکه آشفته دل و سوخته جان همچو منست
نکند میل چمن ور همه عالم چمن است

هر غم از دل بتماشای گلستان نرود
عالم اندر نظر غمزده بیت الحزن است

نه هر آشفته بود شیفتۀ روی نگار
نه پریشانیش از زلف شکن در شکن است

گوش جان نالۀ قمری صفتی می طلبد
نه پی زمزمۀ بلبل شیرین سخن است

من نجویم لب جو کآب من آتش صفت است
سبزه و روی نکو خضرت وجه حسن است

جز حسن قطب ز من مرکز پرگار محن
کس ندیدم که با نزاع محن ممتحن است

نقطه دائره و خطۀ تسلیم و رضا
نوح طوفان بلا یوسف مصر محن است

راستی فُلک و فَلک همچو حبابیست بر آب
کشتی حلم وی آنجای که لنگر فکن است

بکه نالم که سلیمان جهان خانه نشین
خاتم مملکت دین بکف اهرمن است

شده از سودۀ الماس، زمرد لعلش
سبز پوش از اثر زهر گل یاسمن است

آنکه چون روح بسیط است در این جسم محیط
زهر کین در تن او همچو روان در بدن است

شاهد لم یزلی شمع شبستان وجود
پاره های جگر و خون دلش در لگن است

ناوک خصم بر او از اثر دست و زبان
بر دل و بر بدن و بر جگر و بر کفن است

کعبه بتخانه و صاحب حرم از وی محروم
جای سلطان هما مسکن زاغ و زغن است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱ - فی مدح الامام ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳ - فی رثاء ابی محمد الحسن المجتبی علیه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.