۲۱۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹ - فی رثاء سید الشهداء سلام الله علیه

چون شد محیط دائرۀ خطۀ جنود
خالی زهر که بود مگر نقطۀ وجود

نور تجلی احدیت تتق کشید
سر زد جمال غیب ز آئینۀ شهود

در پیشگاه شاهد هستی چه شمع سوخت
تا بود شد بمجمرۀ عشق همچو عود

آشوب در سرای طبیعت ز حد گذشت
سلطان معرفت چه مجرد شد از حدود

مرغ دلی نماند که در قید غم نشد
چو نشد همای سد ره نشین مطلق از قیود

آن مصدر وجود فرو کوفت کوس عشق
در عرصه ای که عقل نیابد ره ورود

در راه عشق مبدء فیض آنچه داشت داد
تا شد عیان بعالمیان منتهای جود

دست از جوان کشید که بد خوشترین متاع
وز نقد جان گذشت که بُد بهترین نقود

مستغرق وصال چنان شد که می نمود
شور وداع پرده گیانش نوای عود

شد بر فراز رفرف همت سوار و تاخت
من منتهی النزول الی غایه الصعود

گردون هماره داشت بتعظیم او رکوع
شد تا کند زهیبت تکبیر او سجود

خصم از نهیب تیغ چه ریخ العقیم او
اندر گریز، همچو ز خور طائر ولود

تیغش بسر فشانی دشمن چه با دعاد
اسبش بشیهه آیتی از صیحۀ ثمود

تا شد سرش بنیزه چه عیسی بر وی دار
لیکن نه فارغ از ستم فرقۀ یهود
از حال آن سرم نبود تاب سرگذشت
چندان بلا کشید که آبش ز سر گذشت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸ - بندهای متفرقه
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰ - ایضاً فی رثاء المظلوم علیه السلام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.