۱۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱

آن دل که بیاد شما نبود
شایستۀ هیچ بها نبود

از هاتف غیب شنیدستم
حرفی که بحال خطا نبود

آندل نه دلست که آب و گلست
گر طور تجلی ما نبود

درد دل عاشق بیدل را
جز جلوۀ یار دوا نبود

افسوس که خاطر شاطر شاه
گاهی بخیال گدا نبود

با لالۀ روی تو محرم شمع
ما محرومیم و روا نبود

در حلقۀ زلف تو دست زدن
جز قسمت باد صبا نبود

مهجورم و مفتقرم لیکن
در کار تو چون و چرا نبود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.