۲۰۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶

تا رایت عشق افراخته ام
در وادی حیرت تاخته ام

هنگام قمار نظر بازی
یکجا دل و دین را باخته ام

از عشرت و شادی بی خبرم
تا با غم دل پردخته ام

از من نه عجب گر نیست نشان
در بوتۀ غم بگداخته ام

حاشا که ز کوی تو پای کشم
جز کوی ترا نشناخته ام

یک نکته ز عشق اندوخته ام
وز کف دو جهان انداخته ام

گز مفتقرم از دولت عشق
با گنج قناعت ساخته ام
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.