۱۸۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۶

مرا در سر بود شوری که در هر سر نمی گنجد
نوای عاشقی در نای تن پرور نمی گنجد

کتاب لیلی و مجنون به مکتب خانه افسانه است
حدیث عاشق و معشوق در دفتر نمی گنجد

وای عندلیب و شور قمری داستانها ساخت
چه لطف است اینکه اندر طائر دیگر نمی گنجد

نه هر مرغ شکر خائی بود طوطی شکرخا
که طوطی را بود شهدی که در شکر نمی گنجد

ز حسن دختر فکرم بود زال جهان واله
کنار مادر گیتی جز این دختر نمی گنجد

مرا جز ساغر ابروی جانان آرزوئی نیست
نشاط عشق در هر باده و ساغر نمی گنجد

نهال معرفت از جویبار چشم جوید آب
چنان آبی که اندر چشمۀ کوثر نمی گنجد

سلوک اهل دل از حیطۀ تعبیر بیرون است
بجز در همت این معنای فرخ فر نمی گنجد

اگر مشتاق یاری مفتقر از خویش خالی شو
خلیل عشق در بتخانۀ آزر نمی گنجد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.