۱۶۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۷

گر تیر غمی بشست گیرد
بر سینۀ ما نشست گیرد

پشت فلک از تجلی او
همچون دل ما شکست گیرد

یک غمزۀ آن دو نرگس مست
صد شهر خراب و مست گیرد

این خام در آرزوی جامی است
کز میکدۀ الست گیرد

از بادۀ عشق نیست گردد
تا دل ز هر آنچه هست گیرد

گاهی ز حقایق معانی
زان صورت حق پرست گیرد

سیر رشتۀ کار خود بیابد
گر زلف تو را بدست گیرد

در بند تو مفتقر شد آزاد
بستی چه کسی ز بست گیرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.