هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر درد دوری از معشوق و نیاز به لطف اوست. شاعر با تصاویری مانند سینۀ تنگ، جان بهوای لب، و گوشۀ چشمی به گوشه‌نشین، احساس تنهایی و عشق بی‌پاسخ را توصیف می‌کند. او با اشاره به مفاهیمی مانند گناه، مهر، و خرد، به رابطه‌ای عمیق و معنوی با معشوق اشاره دارد و از نیاز به پناه‌جویی در او سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کهن فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم مانند گناه، مهر، و خرد ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۷

سینۀ تنگم مجال آه ندارد
جان بهوای لب است و راه ندارد

گوشۀ چشمی به سوی گوشه نشین کن
زانکه جز این گوشه کس پناه ندارد

گرچه سیه رو شدم غلام تو هستم
خواجه مگر بندۀ سیاه ندارد

از گنه من مگو که زادۀ آدم
ناخلف استی اگر گناه ندارد

هر که گدائی ز آستان تو آموخت
دولتی اندوختی که شاه ندارد

گنج تجلی ز کنج خلوت دل جو
نیک نظر کن که اشتباه ندارد

پیر خرد گر بخلوت تو برد پی
جز در آن خانه خانقاه ندارد

مهر تو در هر دلی که کرد تجلی
داد فروغی که مهر و ماه ندارد

مهر گیاه است حاصل دل عاشق
آب و گل ما جز این گیاه ندارد

مفتقر از سر عشق دم نتوان زد
سر برود زانکه سرّ نگاه ندارد
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.