هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حیرت و شیفتگی شاعر در برابر معشوق سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق چنان متحیر است که خود را در دایره‌ای از سرگشتگی می‌بیند. او از حکمت و نصیحت‌های معشوق یاد می‌کند و بیان می‌کند که حتی چشمه‌ی حیات نیز در برابر شیرینی دهان معشوق بی‌ارزش است. شاعر همچنین به عشق مجنون‌وار و سوختن در راه معشوق اشاره می‌کند و خود را سرسلسله‌ی عاشقان می‌داند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند شیفتگی شدید و استعاره‌های عرفانی نیاز به درک و بلوغ بیشتری دارند.

شمارهٔ ۹۰

نقطۀ خال تو را من که چنان حیرانم
که چه پرگار در آن دائره سر گردانم

نکته ای یابم اگر زان خط خورشید نقط
حکمت آموز و نصیحت گر صد لقمانم

گر به سر چشمۀ نوشین دهانت برسم
چشمۀ خضر به یک جرعۀ او نستانم

به تجلای تو مدهوش و خرابم که مپرس
پور عمران بود آگه ز دل ویرانم

یوسف مصر ملاحت به زلیخا نکند
آنچه با من کند آن لعل نمک افشانم

از حدیث لب شیرین تو شوریست بسر
که اگر سر برود روی نمی گردانم

لیلی حسن تو را من نه چنان مجنونم
که بود باک ز زنجیر و غل و زندانم

لالۀ روی تو داغی بدل سوخته زد
که ز سر تا به قدم شمع صفت سوزانم

مفتقر شیفتۀ طرۀ آشفتۀ تست
تا بدانند که سر سلسلۀ رندانم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.