۱۷۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱

ز شور عشق تو گر ز عندلیبان شدم
ولی گرفتار بیداد رقیبان شدم

پس از زمانی مدید جامۀ تقوی درید
زبسکه با بخت خویش دست و گریبان شدم

چه صبح روشن اگر شهرۀ شهرم ولی
ز طالع تیره چون بخت غریبان شدم

اگر نزد دانۀ خال تو راه خیال
ولی بدام قریب دلفریبان شدم

در آرزوی تو عمر به بی نصیبی گذشت
نصیبم آن شد که من ز بی نصیبان شدم

علاج درد من از طبیب حاذق مپرس
که من بدین حالت از دست طبیبان شدم

برای لیلی طلب، شیوۀ مجنون خوش است
چرا که سرگشتۀ وضع لبیبان شدم

ادب توقع مکن مفتقر از عاشقان
که من گرفتار سالوس ادیبان شدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.