هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق بی‌پایان، فداکاری، امید و انتظار سخن می‌گوید. شاعر از عشق ازلی، درد فراق، و امید به وصال می‌سراید و از باده‌نوشی به عنوان نمادی از عشق و فداکاری یاد می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به پذیرش عیوب معشوق و امید به لطف و بخشش دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده مانند 'بادۀ خانگی از خون جگر می‌نوشم' و اشاره به دردهای روحی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم یا سنگین باشد. درک این شعر نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

شمارهٔ ۱۰۲

چون خم عشق ازل تا بابد می جوشم
بادۀ خانگی از خون جگر می نوشم

بگشا چهره مگر مشکل ما بگشائی
ورنه من بر حسب همت خود می کوشم

تا که چشمم به تو افتاد دل از کف دادم
پند صاحبدل از این پس نرود در گوشم

نوبهار امد و بلبل بتمتع در باغ
من که دستان توام از چه چنین خاموشم

ساقی بزم حریفان شده یارم چکنم
برده هوشم ز سر آن نغمۀ نوشانوشم

دوشم از باده فروش آمده این طرفه سروش
که ترا من بدو گیتی بخدا نفروشم

گر بیائی تو بهر گام بیایی کامی
ور به بینم ز تو عیبی به کرم می پوشم

مفتقر بنده نوازی عجب از مولی نیست
دارم امید کشم غاشیه اش بر دوشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.