هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از بی‌عدالتی و جفای دیگران است. شاعر از دوری عزیزان، ذلت و خواری آنان، و بی‌توجهی به ارزش‌های انسانی شکایت می‌کند. او با تصاویر شاعرانه مانند شمع سوزان و اشک ریزان، احساسات خود را بیان می‌کند و در پایان، از عشق و یاد معشوق به عنوان تسلی‌بخش دردها یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۱۲

تا چند باشی از ما گریزان
مادر قفایت افتان و خیزان

تا چند باشیم چون شمع سوزان
با شعلۀ آه، با اشک ریزان

تا چند بینند اهل بصیرت
جور دمادم از بی تمیزان

بنهاده تا چند بر خاک ذلت
روی مذلت خیل عزیزان

بیداد خوبان خوبست لیکن
ای سنبل تر قدری به میزان

گر خون ما را جانا بریزی
لیک آبروی ما را مریزان

تا یاد موی و بوی تو کردم
آهوی طبعم شد مشک بیزان

گر مفتقر را پیرایه ای نیست
نبود به ار حسن در بی جهیزان
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.