هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و اخلاقی درباره عشق، فداکاری، امید و تلاش برای وصال معشوق است. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که می‌تواند انسان را به شهرت برساند، اما در عین حال از دردها و رنج‌های آن نیز سخن می‌گوید. او بر اهمیت پایداری و مردانه جنگیدن برای عشق تأکید دارد و از رفتارهای زننده و ناشایست دوری می‌جوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و فداکاری در عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۱۳

اگر از درم در آئی تو چه طالع نکویان
بدهم به مژدگانی سر و جان بمژده گویان

تو اگرچه ناگزیری ز نصیحت من ای دوست
نبود مرا گریزی ز کمند مشگمویان

نه عجب از آنکه انگشت نمای خلق گردد
شده هر که شهرۀ شهر به عشق ماهرویان

من اگر بسر بپویم ره عشق را به همت
خجلم ز جان نثاری و ز رسم راه پویان

به امید وصل، مردانه بکوش تا بمیری
نه که چون زنان نشینی ز غم فراق، مویان

نه همین چه شمع بگدازی و با غمش بسازی
سزد آنکه سر ببازی به هوای لاله بویان

بگذر ز جامۀ تن چه پلید شد بیفکن
که نمی سزد نشستن به امید جامه شویان

ز پی تو مفتقر جست ز جوی زندگانی
که برد نصیبی از پیروی خدای جویان
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.