هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و اشتیاق به معشوق، جدایی و درد فراق، و آرزوی رسیدن به حقیقت و جاودانگی سخن میگوید. شاعر از معشوق میخواهد که او را از وادی هولناک زندگی نجات دهد و به عزت و سعادت برساند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'خرابم کن از بادۀ عشق' ممکن است نیاز به توضیح داشته باشد.
شمارهٔ ۱۲۱
دمی با تو بودن که جان جهانی
بود خوشتر از یک جهان زندگانی
بکن جلوه ای شاهد عالم آرا
که چون شمع دارم سر سرفشانی
ز طور تو هیهات اگر پا بگیرم
نیندیشم از پاسخ «لن ترانی»
چه پروانه پروا ندارم ز آتش
بود نیستی هستی جاودانی
تو ای خضر رهبر دلیل رهم شو
که زین وادی هولناکم رهانی
بسی دورم از شاهراه طریقت
ز کوی حقیقت ندیدم نشانی
چه باشد که افتاده ای را به همت
بسر حد اقلیم عزت رسانی
خرابم کن از بادۀ عشق چندان
که آسوده گردم ز دنیای فانی
دل مفتقر در هوای تو خون شد
بیا تا که باقی بود نیمه جانی
بود خوشتر از یک جهان زندگانی
بکن جلوه ای شاهد عالم آرا
که چون شمع دارم سر سرفشانی
ز طور تو هیهات اگر پا بگیرم
نیندیشم از پاسخ «لن ترانی»
چه پروانه پروا ندارم ز آتش
بود نیستی هستی جاودانی
تو ای خضر رهبر دلیل رهم شو
که زین وادی هولناکم رهانی
بسی دورم از شاهراه طریقت
ز کوی حقیقت ندیدم نشانی
چه باشد که افتاده ای را به همت
بسر حد اقلیم عزت رسانی
خرابم کن از بادۀ عشق چندان
که آسوده گردم ز دنیای فانی
دل مفتقر در هوای تو خون شد
بیا تا که باقی بود نیمه جانی
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.