هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر درد فراق و اشتیاق به معشوق است. شاعر با زبانی پراحساس و تصاویر شاعرانه، از عشق بی‌نشان و بی‌همتای خود سخن می‌گوید که فراتر از هر خیال و گمان است. او از ناتوانی خود در رسیدن به معشوق و سوز دل ناشی از فراق می‌گوید و در عین حال، این عشق را تنها درمان دردهای خود می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیاز به درک و تجربه‌ی عاطفی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۲۲

که دهد مرا نشانی ز تو ای نگار جانی
که نشان هر نشانی است نشان بی نشانی

نه ز صورت تو رسمی نه ز معنی تو اسمی
که برون ز هر خیالی و فزون ز هر گمانی

بتو ای یگانه دلبر که شود دلیل و رهبر
نه ترا به حسن مانند و نه در کمال ثانی

مگر آنکه شعلۀ روی تو سوز دل نشاند
بتجلی تو بینند جمال «لن ترانی»

بکدام سعی و کوشش به تو می توان رسیدن
مگر آنکه چهره بگشائی و سوی خود کشانی

نه به جد و جهد مردی به مراد خود رسیدم
نه ز احتمال هجران به وصال خود رسانی

نه مرا مجال درگاه تو تا بسر بیایم
نه تو آمدی که تا سر فکنم بمژدگانی

من و حسرت تو خوردن من و از غم تو مردن
چه در از غمت نیاسود چه سود زندگانی

من و آتش فراقت من و سوز اشتیاقت
که توان ز جان گذشتن نتوان ز یار جانی

چه خوش است صبر بلبل به امید صحبت گل
من و بعد از این تحمل، تو و هرچه می توانی

دل مفتقر ز خونابۀ غصۀ تو سر خوش
ز تو درد، عین درمان، و غم تو شادمانی
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.